گفتگو با امیرحسین اشراقی، مدال طلا سیزدهمین المپیاد دانش آموزی نانو
دانه: خب، با آقای اشراقی آشنا شویم. لطفا خودتان را معرفی بفرمایید.
اشراقی: امیر حسین اشراقی هستم. دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران و دارنده مدال طلای المپیاد سیزدهم نانو و همچنین دارنده مدال طلای المپیاد سلول های بنیادی سال ۱۴۰۱ (دوره ششم) و دانش آموخته مدرسه علامه حلی ۱ تهران در رشته تجربی.
دانه: چه شد که به سراغ نانو رفتید؟
اشراقی: راستش را بخواهید من خیلی علاقه زیادی به مطالعه و درس خواندن داشتم و یکی از راه هایی که می شد در دوره دبیرستان به این خواسته رسید، موضوع المپیاد بود.
المپیاد، مزیتی که نسبت به دروس مدرسه داشت، این بود که شما می توانستید در آن مسائل چالشی تری را را حل کنید و فهم و تحلیل را در آن داشته باشید و مقداری از روزمرگی هایی که شاید دروس مدرسه داشتند، فاصله می گرفتید.
من چون به رشته پزشکی علاقه داشتم و البته یک پیشینه خانوادگی هم در این موضوع داشتم (پدر و مادرم پزشک هستند) و میدیدم که در این حوزه میتوانم خیلی خوب به مردم خدمت کنم و جسته و گریخته هم اطلاعاتی را در این رابطه کسب کرده بودم، در دو حوزه المپیاد زیست شناسی و سلول بنیادی –در مقطع تحصیلی دهم و یازدهم- که به رشته پزشکی نزدیک بودند فعالیت کردم.
در مقطع تحصیلی دوازدهم چون اصولا شرکت در المپیاد، دیگر برای بچه ها امکان پذیر نیست و وارد حیطه آزمون سراسری می شوند، من هم در حال آماده سازی خود برای حضور در کنکور سال ۱۴۰۱ بودم.
وقتی آیین نامه استعدادهای درخشان در رابطه با المپیادها را دیدم، متوجه شدم که یک نام جدیدی در بین المپیادها به چشم میخورد و آن المپیاد نانو است که سال گذشته برای اولین بار بود که وارد المپیادهای تحت نظر سمپاد (سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان) شد.
نکته بسیار مثبت و حائز اهمیت در این باره این بود که بچه های سال دوازدهم هم می توانستند در این المپیاد شرکت کنند. این موضوع را فرصت خیلی خوبی دیدم، چون هم به حوزههای علوم بین مرزی و مرز دانش می پرداخت و هم چون من به فناوری های جدید مثل هوش مصنوعی، زیست فناوری، نانو و سلول های بنیادی علاقهمند بودم، گفتم که در مورد این موضوع بیشتر تحقیق کنم تا شاید علاقه من به کسب دانش، در این باره بیشتر شود.
کمی جستجو کردم و به سایت باشگاه نانو رسیدم که یکسری منابع و توضیحاتی را در مورد المپیاد نانو گذاشته بود. جزوه ای که را که برای عموم قرار داده بودند را خواندم و هر چه بیشتر مطالعه میکردم میدیدم که این حوزه (نانو) یک مفهوم و یک حیطه ای هست که در بین حیطه های مختلف علوم پایه و علوم کاربردی، مثل فیزیک، شیمی، زیست، ریاض، علوم پزشکی، علوم مهندسی، صنعت و تکنولوژی ارتباط برقرار میکند.
خیلی از مسائلی که در آن مطرح می شود چالشی، و در عین حال برای جامعه، مفید است. این مساله به من نوید داد که بیشتر تحقیق کنم. شروع کردم به خواندن جزوه های مربوط به سوالات سال های گذشته و همچنین مقالات موجود در سایت.
هرچه بیشتر می خواندم، بیشتر علاقه مند می شدم. خدا را شکر در دوره تابستان قبول شدم. یک موضوع دیگری هم که برای ادامه مسیر محرک من بود ، جو تحقیقی و پژوهشی بود که المپیاد نانو داشت به صورتی که در توضیحات این المپیاد آمده بود در دوره تابستان اصول تحقیق و پژوهش به شرکت کنندگان آموزش داده می شود و یک آزمایش تعریف می شود و سیر چگونگی انجام آن را بطور کلی آموزش داده می شود.
جوی که بطور کلی من را مشتاق می کرد تا تجربه بودن در آزمایشگاه این المپیاد را تجربه کنم و چون متاسفانه سال قبل مبحث سلول های بنیادی با کرونا همزمان شد و موضوع آزمایشگاه آن کنسل شده بود اما در رابطه با نانو، خوشبختانه وضعیت کرونا در سال ۱۴۰۱ بهتر شده بود و ما می توانستیم در آزمایشگاه پژوهشگاه حضور پیدا کنیم.
به نظر من جو خیلی خوبی بود که در کنار سایر شرکت کنندگان و به صورت عملی مطالب را مشاهده و فرا می گرفتیم.
مورد مهم دیگری که می توانم به آن اشاره کنم و به نوعی برآورده من از شرکت در این المپیاد بود، نتورک و شبکه سازی شرکت کنندگان، دانش پژوهان و اساتید بود.
مخصوصا اساتید که انسان های باسواد و با اخلاقی بودند که به نظر من این ارتباط تا آخر عمر من ادامه خواهد داشت و می تواند خیلی تجربه مفید و ارزشمندی باشد که حتی در حال حاضر با اینکه ۴ یا ۵ ماه از برگزاری این المپیاد می گذرد هنوز هم با هم در ارتباط هستیم و از یکدیگر یاد میگیریم. به نظرم این بزرگترین دستاورد من بود.
دانه: شما چطور آقای اشراقی، نانو را چگونه تعریف می کنید؟
اشراقی: همانطور که خانم اسماعیلی هم فرمودند، نانو آن حیطه ای هست که ما با موادی با ابعادی در مقیاس نانو متر و بین یک تا صد نانومتر کار می کنیم. در دو حوزه نانو ساینس و نانو تکنولوژی، طبقه بندی میشود که نانو ساینس بیشتر حالت تئوری و نظری را دارد. ولی نانوفناوری یا نانو تکنولوژی، به حیطه کاربردی و استفاده از نانو ساینس در صنعت اشاره دارد. این نکته مخصوصاً در کشور ما خیلی میتواند مفید واقع شود و در حیطههای مختلف نظیر پزشکی، مهندسی، کشاورزی، مهندسی مواد، همچنین در حیطههای دیگر مثل حمل و نقل، صنایع دریایی و بطور کلی در همه حیطه ها، می تواند موثر واقع شود. چون من به رشته پزشکی علاقه دارم، طبیعتا دوست دارم که در حوزه نانو پزشکی کار کنم. ارتباط بین نانو، سلول بنیادی، مهندسی بافت، نانو و زیست فناوری، مطالعه روی سیستمهای دارورسانی و دراگ دلیوری (دارورسانی) با استفاده از نانو حامل ها، به نظر من، خیلی میتواند جذاب باشد. همچنین چند ماه است که من با مفهوم نانو ترانوستیک آشنا شدم که ساخت نانو ربات ها و نانو تراشه ها هست. این هم به نظر من می تواند یک نوید خوبی را برای پیشبرد فناوری در کشورمان، البته با رعایت اولویت، داشته باشد.
دانه: اشاره کردید که علاقمند به سلول بنیادی و فعالیتهای از این دسته هستید. تا به حال به رویان رفته اید؟ یا سعی کرده اید که ارتباطی با پژوهشگاه رویان برای این موضوع بگیرید؟
اشراقی: بله، در پژوهشگاه رویان یکسری کلاسها را شرکت میکردم. یک بار هم از طریق دبیرستان علامه حلی از این پژوهشگاه بازدید داشتیم. متاسفانه ارتباط زیادی ندارم. ولی در نظر دارم تا بیشتر به آنجا سر بزنم و از محضر اساتید استفاده کنم.
دانه: آقای اشراقی شما از آرمان ها و برنامه هایتان بگویید.
اشراقی: همانطور که خانم اسماعیلی گفتند، آرمان ها می توانند به سرعت تغییر کنند و ممکن است چیز پایداری نباشند. اما آن چیزی که در ذهن من، در ۲۰ یا ۳۰ سال آینده وجود دارد، این هست که بتوانم یک پزشک با سواد و موفق شوم. هم در حیطه بالین و هم اینکه به حیطه بالین بسنده نکنم و بتوانم در حوزه تحقیقات و ریسرچ [پژوهش] هم حرفی برای گفتن داشته باشم. حالا تعیین تخصص و فوق تخصص و اینها نیاز دارد تا آدم آن مراتب لازم را بگذراند. اما واقعاً از این گوهرهای نانو، سلول بنیادی، زیست فناوری و هوش مصنوعی به نظر من باید استفاده کنم و بتوانم سعادت همکاری در پروژه ها و تحقیقاتی را چه در ایران و چه در خارج، داشته باشم تا نهایتاً محصولات و برون ده آن، برای تمامی مردم جهان، علی الخصوص مردم کشور خودمان ایران، مفید باشد. به نظرم حتی من اگر خارج هم بروم، نباید مردمان داخل کشورم را فراموش کنم و امیدوارم بتوانم شخصی باشم که بعد از ۷۰ یا ۸۰ سال که فوت کردم، با نام نیک فوت کنم و به نیکی از من یاد شود. مثل آقای فاینمن، که پایه گذار علمنانو هستند و همه از ایشان، به نیکی یاد می کنند.
دانه: آقای اشراقی برنامهای دارید برای بیرون رفتن از ایران؟ حالا چه برای ادامه تحصیل و یا برای رسیدن به یک افق و یا دستاورد؟
اشراقی: راستش در این باره به نظر من، این موضوع بستگی به رشته افراد دارد، و شاید آن چیزی که من بگویم، خیلی خام باشد و بیشتر باید از کسانی که مهاجرت کرده اند و برگشته اند، این سوال را بپرسیم. من در ابتدای راه هستم و شاید تجربهها و نظریات خامی را ارائه دهم. منتها آن چیزی که شنیدهام و در واقع مطالعه کردم این است که رشته های پزشکی خیلی سخت تر از رشته های مهندسی می توانند در مرحله پزشکی عمومی مهاجرت کنند و به اکثر آنها در پزشکی تخصصی، که در آزمون usmle موفق می شوند در آنجا تخصص و فوق تخصص شان را می گذرانند. البته اگر بخواهیم دانشگاههای خارج از کشور مثل هاروارد، کمبریج و جان هاپکینز را با دانشگاه های ایران، مثل دانشگاه ایران، تهران و شهید بهشتی مقایسه کنیم، کوریکولومشان ]برنامه آموزشی[ با هم یکسان است. یعنی مطالبی که دارد تدریس می شود، یکسان است.
منابع و رفرنس ها یکسان است. اساتید هم باسواد هستند و خیلی از آنها در خارج درس خوانده اند ولی آمده اند و در داخل ایران، در حال تدریس هستند. خیلی از آنها دارای ایده هستند و اکثر آنها انسان های بسیار با اخلاق و با سوادی هستند که برای دانشجو ارزش قائل هستند.
حداقل، اساتیدی که من تا به حال در این چند ماه ارتباط داشتم، اکثرا ارزش میگذاشتند، سوالات را جواب میدادند، بچه ها را به منابع اضافه ارجاع می دادند، حتی تحقیق می دادند و میگفتند که در رابطه با این موضوعات تحقیق و مطالعه کنید. از نظر اخلاقی و اجتماعی هم بچه ها را راهنمایی میکردند و مثل پدر و مادرهای ما و یا برادرها و خواهرهای بزرگتر ما، ما را راهنمایی می کردند. از این نظر واقعاً زیاد با خارج تفاوتی ندارد. ولی از نظر در اختیار داشتن یک سری از امکانات در حوزه های نوپدید مثل همین نانو و سلول های بنیادی، آزمایشگاههای آنجا یک مقدار غنیتر و مجهزتر هستند و اگر واقعا کاری قوی و در سطح جهانی بخواهد انجام شود، باید اعتراف کنیم که نیاز هست تا در آنجا حداقل انجام شود و تجهیزات آنجا را بتوانیم در ایران، ایرانی سازی و بومی سازی کنیم و انجام دهیم. ولی ایده های دانشجویان ایرانی و اساتیدی که در ایران فعالیت دارند و یا پژوهشگران ایرانی، همان طور که خیلی از خارجیها هم اقرار می کنند، خیلی ایده های نو و غنی هستند. یعنی نیروی انسانی ما خیلی جای کار دارد و در نقطه درخشانی هست. میتوان تحصیلات تکمیلی را در خارج انجام داد و به داخل ایران برگشت و آن برون ده و آن تحقیقات را در همین جا انجام داد.
دانه: به نظرتان مردم ایران چقدر با مقوله نانو آشنا هستند؟
اشراقی: در این مورد به نظر من، نانو در واقع یک لفظی هست که جدید نیست و از سال ۱۹۷۰، مطرح شده است. منتهی اگر در نمودار معروفی که در مورد فناوری های نوین میکشند بررسی کنیم، سطح انتظارات مردم الان نسبت به شناختی که از نانو دارند، در جایی هست که به آن قله توهم میگوییم. یعنی اینکه فکر میکنند نانو فرشته نجاتی هست که میتوانند با آن، همه کاری بکنند. همه چی را از جوراب گرفته تا هواپیما، میتوانند تولید کنند و دوست دارند که همه مشکلات با نانو حل شود. اما واقعا یک روندی و یک پروسهای دارد که ما بیاییم و آن موارد نظری که در نانو مطرح میشود ، به چیزهای کاربردی در پژوهشکدهها و آزمایشگاه ها تبدیل کنیم و یک سری پروسههایی طی شود. مثلا در حوزه تولید واکسن کرونا، ما خیلی از نانو حاملها استفاده کردیم و از نانو در واکسن فایزر و یا واکسن برکت و… خیلی از فناوری نانو استفاده شد. پس چیز دوری نیست، منتهی شاید آن واقعیتهایی که از آن در جامعه منعکس میشود، به چشم نیاید. مثلا در بزرگراهی رد میشدیم که دیدم بر روی دیوار، همین زیبانویسی هایی که میکنند، نوشته شده بود که تولید تجهیزات نانو و شماره ای را هم نوشته بودند.
وقتی نانو اینقدر اصطلاحش در دسترسی عموم مردم قرار گرفته است و انتظارات در آن حد هست، مسلما آن توقعاتی که در جامعه ایجاد میشود، با آن برون دهی که جامعه علمی و صنعتی آن دارند ارائه میدهند، با هم فاصله دارند. هر چه ما بتوانیم این دو مورد را توسط همین رویدادهای علمی، مثل المپیادها، جشنوارهها، گردهماییها، کنفرانسها و حتی تولید کتابها، بروشورها و سایتهایی که مطالب زرد نداشته باشند را به هم نزدیک کنیم و مطالب علمی و در سطح عموم مردم را ساده سازی نماییم، چیز خوبی است.
منتها وقتی افسانه سازی کنیم، مشکل ایجاد می شود. در حال حاضر سطح سواد و آگاهی مردم خیلی نسبت به سالهای قبل، خوب هست و خیلی بهتر شده است. همانطور که خانم اسماعیلی هم فرمودند، ما خیلی از بقیه استانها راه یافته به المپیاد داریم. این نشان میدهد که آگاهی در عموم استانها در حال انجام و افزایش پیدا کردن است. منتها اگر بتوانیم این آگاهیها را واقعیتر کنیم، سایتهایی که مطالب زرد ارائه میدهند کمتر شوند و واقعیتها بیشتر گفته شود، به نظرم خیلی میتواند روی آن اثری که حوزه نانو بر روی جامعه میگذارد، کمک کند.
اشراقی: من هم یک میتوانم نکته ای بگویم؟
دانه: قطعا
اشراقی: دو مورد را من بگویم. یکی اینکه به نظرم خوب است کم کم، با تلاشهای ستاد توسعه فناوری نانو، باشگاه نانو و حوزههای ذیربط، ریاست جمهوری و اینها به عنوان اولین کشوری که برگزار کننده المپیاد جهانی نانو است، بتوانیم آن را برگزار کنیم. چون واقعا هم استعداد علمی آن را داریم و هم امکانات برگزاری داریم. چندین المپیاد جهانی مثل فیزیک، زیست و کامپیوتر اگر اشتباه نکنم، در ایران در طی سالهای اخیر برگزار شده است. یعنی هم امکانات علمی آن را داریم، هم امکانات برگزاری عملی آن را داریم، هم آزمایشگاه آن را داریم و به نظرم خیلی خوب است که ایران بتواند در سطح جهان، اسم خود را مطرح کند. نکته ای که دارم این است که در المپیادهای جهانی، یکی از مزیت هایی که وجود دارد ایناست که در بین کشورها و ملیتهای مختلف، بتوانیم کانکشن [ارتباطات] برقرار کنیم. آن شبکهای که من عرض کردم در دوره تابستانه ایجاد شد، آن شبکه میتواند در بین کشورها ایجاد شود و این همکاری بین کشوری هست که میتواند خیلی در روند بومی سازی تجهیزات نانو و انتقال علم و انجام پروژههای جهانی، موثر باشد.
مورد دوم اینکه در خود کشور، خیلی خوب است که ستادهای توسعه علوم مختلف، توسعهی فناوری نانو، توسعه زیست فناوری، سلولهای بنیادی و… بتوانند با یکدیگر، کارهای بین رشتهای انجام دهند.
به زبان دیگر اینتراکشن هایشان [تعاملاتشان] با یکدیگر بیشتر شود. احساس میکنم خیلی این موضوع کم است. به طوری که همین چند وقت پیش خبری آمد که پژوهشگاه رویان با جهاد دانشگاهی تفاهم نامهای را امضا کرده اند و ایجاد همکاری با یکدیگر را توسعه دادند. یعنی به نظرم همکاریها محدود هست و حوزهها دارند جدا از هم فعالیت میکنند. اگر بشود کارهای میان رشتهای با همکاری همدیگر صورت بگیرد، خیلی پیشرفتهای بزرگتر و کاربردیتری ایجاد میشود.
دانه: بسیار خب، مطلب آخری اگر هست بفرمایید.
اشراقی: به عنوان حرف آخر، من خیلی تشکر میکنم و این را وظیفه خودم میدانم که تشکر کنم از خداوند، اهل بیت، خانواده ام، از اساتید، آن دوستان و کسانی که در این مدت طولانی پابه پای من بودند، دوستان و یاران من و آدمهای باسواد و با اخلاقی که سعادت آن را داشتم که با آنها در ارتباط باشم و از آنها یاد بگیرم. خیلی از آنها و از کمکهای همه آنها ممنون هستم و امیدوارم که بتوانم در آینده، برای مردم کشورم و همینطور برای مردم جهان، مفید واقع شوم و سهیم باشم در پیشرفتهایی که بتواند جهان را تغییر دهد. نکته اساسی که به ذهنم میرسد این است که ما بتوانیم این پیشرو بودن در نانو، سلول های بنیادی و علوم مرز دانش را حفظ کنیم و غره نشویم به این موضوع که ما پیشرو هستیم و چند سال بعد، کشورهای دیگر از ما جلو بزنند و ما به عنوان یک کشور مصرف کننده، همانطور که در علوم مختلف شاید به نظر بیاییم، قرار بگیریم. باید بتوانیم پیشرو بودن خود را حفظ کنیم و هر چه بیشتر آن علم نظری را به علم عملی و عملکردی و در صنعت تبدیل کنیم. به نظر من این خیلی مهم هست. چون” علم چندان که بیشتر خوانی. چون عمل در تو نیست نادانی “…. مردم واقعا بعد از چند سال در انتهای این پروسه باید بتوانند به کارگیری علم و علوم نوپدید را در زندگیشان ببینند. در سطح زندگی مردم و رفاه آنها، بتوانیم آن را حس کنیم. نه اینکه صرفا به چند نکته نوشته شده در کاغذ و یا مثلا در سیستم و چند تا نرمافزار محدود باشد. محدود به این موارد نباید نباشد. واقعاً باید بتواند در زندگی مردم و بعدها در سطح زندگی مردم جهان، به عنوان تنها کشور شیعهی جهان، موثر باشد.